my birthday
امروز روز خيلي خيلي خوبي بود و من حسابي حال كردم با دوستهام خيلي خوش گذرانديم و بازي كرديم كيك خورديم نقاشي كرديم و و برف شادي ريختيم و كيك خورديم به دوستهام جايزه دادم و خلاصه مامان ندام كلي زحمت كشيده بود + عمه شقولم +مامان اشرفم + زنعمو شيمام من را هم كه خاله زهره مراقبت مي كرد تا اينكه نرم بالا اذيت كنم و شيطوني كنم و خداي نكرده بادكنكها را بكنم و حالا هر شيطوني كه فكر كنين .....
من كلي هم كادوي خوشگل گرفتم مهم ترين قسمتش قسمتي بود كه من يك كار خارق العاده انجام دادم و وسط تولدم خوابيدم توي بغل زنعمو شيما و نيم ساعت چرت زدم و شارژ شدم و بلند شدم حسابي شيطوني كردم .موقعي كه كادوهام را باز مي كردم بين من و دوستهام يك نيمچه جنك راه افتاد و با وساطت بزرگترها همه جيز ختم به خير شد آخه همه اشان كادوهاي من را برداشته بودند و الهي به اميد تو خوب من هم قاطي كردم . مامان ندا و بابا حميد عزيزم بازهم مرسي بابت همه چي مخصوصا كارت دعوت خوشگلي كه زحمتش را عمو امير جونم كشيده بود .