آدرينا شريفآدرينا شريف، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 1 روز سن داره

آدرينا يعني عشق مامان و بابا

ماجراي آدامس شبانه

1391/5/2 10:29
نویسنده : مامان ندا
475 بازدید
اشتراک گذاری

حالا اين روزها خيلي خيلي حساس شده ايد و به خاطر كوچكترين مشكلي اشكهايت سرايز مي شود و اين حتما از حساسيتهاي دخترانه است ديگر.

ديروز از وقتي رسيدم خونه مرتب نيم ساعت يك بار سر هر مساله اي كوچكي گريه مي كردي.

حالا توي اين گير و ويرها فقط همين كم بود كه يك آدامس بچسبه به موهاي نازت و از ترس اينكه يخ نيارم و يا قيجي نكنم مدام گريه گريه و گريه پدر من  را ديشب در آوري 

خلاصه به هزار بدبختي قيچي كردم و تو هم يك ساعت رفتي توي كمد مواد شوينده و بعد هم با چند تا اسكاچ سيمي و صابون اومدي بيرون و شب را در كنار آنها سپري كردي و من هم وقتي خوابت برد آرام آنها را از بغلت در آوردم تا اينكه بوي صابون اذيتت نكنه و يا اسكاچ هاي سيمي باعث خراشيدن دستت نشه .

عزيز دل مامان قربون اون چشمهاي نازت بشم 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

شيما
2 مرداد 91 16:48
الهي قربون شيطنت هاي قشنگت بشم من عسل خانم. همين ديشب كه دهن كوچولوت خورد به ميز بازم توي گريه سعي مي كردي كه بري روي ميز. نانازي قربونه لجبازيات بشم من. عاشق همين كاراتم.
مامان ماهان
6 مرداد 91 19:32
ای جان دخملمون دل نازکه دیگه