آدرينا شريفآدرينا شريف، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه سن داره

آدرينا يعني عشق مامان و بابا

قصه ما- پارت 2

1390/2/24 14:20
نویسنده : مامان ندا
456 بازدید
اشتراک گذاری

من که شوکه شده بودم و فکر می کردم دارم خواب می بینم نه از این لحاظ که فکر کنید خوشحال شده بودم نه از این بابت که اونو مثل داداش خودم می دانستم و اصلاً‌ فکرش را نمی کردم که از من خواسگاری کنه .

niniweblog.com

از من خواست اول خودم جوابش را بدهم و بعد اگر جواب من مثبت بود مسأله را به خانواده اش بگوید چون اصلاً دلش نمی خواست که این مسأله باعث کدورت و ناراحتی خانواده ها شود چون رابطه خانواده ها رابطه ای نبود که امروز و دیروزی باشد و قدمت بسیار زیادی داشت و حیف  بود که به خاطر این مسأله خدایی نکرده کدورتی پیش بیاید .

 

niniweblog.com

مهلت خواستم تا فکر کنم اما بابایی ات عجله داشت و با کلی چک و چونه یک هفته به من مهلت فکر کردن داد .

niniweblog.com

اون شبی که از من خواسگاری کرد یک شب زیبای تابستانی بود اوایل تابستان و جواب بله را هم در یک شب پر ستاره زیر آسمان زیبا بدون هیچ پرده ای بین ما و خدا بعد از کلی صحبت و سوال و گرفتن جواب آنها جواب بله را از سمت خودم به او دادم تا برسد به خانواده ها که آیا پدر و مادرم موافق باشند یا خیر که البته مطمئن بودم آنها هم موافقند چون خدایی هر چیزی که برای من و خانواده ام مهم بابایی ات داشت که یکی از مهم ترین آنها صداقت بود و ....

ادامه در پارت ٣

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)